اگه پچ پچ چشا بزاره!!!

نانا نيكو
na2_godgirl@yahoo.com

توي تاكسي نشستم همه فكر و ذكرم بقيه پولمه تازگيها يادم ميره بقيه پولمو پس بگيرم .گاهي فكر ميكنم زندگي كردن داره يادم ميره .چشامم ديگه اختيار داري ميكنن .هي تو حدقه دودو ميزنن دنبال چي هستنو نميد.ونم فقط ميدوند .يه روز مره گي غريب از اون ور زل زده به چشا خودمو ميزنم به اونراه اما يواشكي
حواسم هست به چشما و اون جريان سيال دگاه .
خندم ميگيره صاحب نگاها هم خودشو زده به اون راه ولي صداي واق واق نگاهش بلند تر از اين حرفاست .
چشما وقيحانه واسه سگا ميخندن و سوت ميكشن سگا اروم ميشنو يه صدايي مثه استغاثه از خودشون در ميارن يه صدايي كه به گوشم غريبه
حالا جراغ سبز شد صداي بوقر ماشينا دود و سرو صدا حواس چشا رو پرت كرد نگاهاي اونوري هي خنج كشيدن به اسمونوهي ضجه مو ره كردن ولي جشا اصلا حواسشون نبود دوباره همه چيزاي بدو حرفاي صدتا يه غاز غمگين يادشون افتاده بود مور مور گريه افتاده بود تو تنشونو گيجشون كرده بود انگار تيغ كشيده بودنشون به دورو برم نگاه كردم همه جا اشنا بود يكي تو سرم داد زد پياده ميشم لبامم با اون صدا ناليد پياده ميشم
يه كم مونده به خونه اگه پچ پچ چشما بزاره حتما يادم مياد كه باز بقيه پولمو نگرفتم ..
 
یکی از محصولات بی نظیر رسالت سی دی مجموعه سی هزار ایبوک فارسی می باشد که شما را یکعمر از خرید کتاب در هر زمینه ای که تصورش را بکنید بی نیاز خواهد کرد در صورت تمایل نگاهی به لیست کتابها بیندازید

30497< 2


 

 

انتشار داستان‌هاي اين بخش از سايت سخن در ساير رسانه‌ها  بدون كسب اجازه‌ از نويسنده‌ي داستان ممنوع است، مگر به صورت لينك به  اين صفحه براي سايتهاي اينترنتي